میگوید: از آقا بنویس، از امام زمانمان بنویس؛ از قائم آل محمد (عج) که غریب است میانمان؛ مگر چند نفر مسلمان در دنیا داریم، چند شیعه داریم که ایمان داشته باشد به امام زمانمان، بدانند نامش چیست، کنیهاش چیست، فرزند کیست.
امام زمانمان غریب است، تو که مینویسی از او بنویس.
آمدم بنویسم امام زمان من، مولا و حجت من، من میدانم هستی، میدانم نامت چیست، کنیهات چیست، پدرت کیست، اما چه فایده؟ چه فایده که هر روز بیشتر از غیرمسلمانان دلت را خون میکنم با اعمالم. هر بار قول میدهم و پیمان میشکنم... .
ندبههایت که نه، حتی دعای فرجت را روزها فراموش میکنم زمزمه کنم، دعا برای ظهورت گم میشود میان حاجتهای کوچک و بزرگم، اما هیچ کدام اینها آن قدر شرمندهام نمی کند که وقت خطا نهیبم میزنی:" دست نگه دار" و من میگویم: "فقط همین یک بار!"
آمدهام بگویم: آقای من، مولای من، شرمندهام... .
بارالها، در جادهی زندگی بزرگی خطاهایم را نشانم بده تا به عمد کوچک حسابشان نکنم و تکرار!... الهی آمین
[ جمعه 93/8/23 ] [ 8:47 عصر ] [ ساجده ]